من تفنگم مرا مسلح کن

تا که در سینه شعله ها دارم

ماشه ام را بگی ،بِکِش ،نترس

در خشابم گلوله ها دارم

 

خیره شو در شکاف و در مگسک

هدفِ روبرو نشانه بگیر

صهیونیست های ظالم بی رحم

نزنی، می زنند تورا با تیر

 

روز اول مرا به این نیت

ساختند تا کنار تو باشم

ظالم  اما از ابتدا میخواست

تا که من در شکار تو باشم

 

من سلاح توام فلسطینی

هم سلاحی به دست تو یمنی

دشمن از مرز تو اگر گذشت

بزنش ،می زند تورا ، نزنی

 

حال و روز تو فاش میگوید

سرزمین ات اسیر جنگ شده

روزگارت معطل ایستاده

مثل رایانه ای که هنگ شده


با وجود چنین شرایط سخت

محکم و سفت وسخت چون سنگی

ای بنازم که باز با این وضع

میخوری نان خشک و می جنگی

 

ای فلسطین ،یمن، مقاوم باش

مثل چن سال جنگ ،باز امروز

من به حرف خدا یقین دارم

مطمئنم که می شوی پیروز

 

 


اشعار ضیاءالدین زین الدینی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

داستان کنتاکتور دانلود آهنگ غمگین bfcc.rzb.ir - کـانـون‌ فـرهـنـگـی تـربـیـتـی شـهـیـد بـاهـنـر شـهـرسـتـان بـافـق deltagoonagoon آنکس که عاجز از خلق لحظه هاست معلول است